آخرین دستور یک فرمانده در حال شهادت
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۴۲۷۴۰
«احساس کردم این مأموریت، مأموریت سنگینی است و اجرای آن، کار بچهها نیست. شخصاً معتقدم یک فرمانده باید در چنین موقعیتهایی، خودش دستبهکار بشود. این شد که تصمیم خودم را گرفتم. بیسیم و دیگر وسایل انفرادیام را تحویل بچههای همراهم دادم و گفتم «خودم میروم.»
به گزارش ایسنا،عمران پستی هشتجین (معروف به عبدالله)، زاده نوزدهم آذر ۱۳۳۸ در هشتجین، از توابع شهرستان خلخال استان اردبیل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در نبردهای فتحالمبین و والفجر مقدماتی حضوری فعال داشت. خرداد سال ۱۳۶۲، بار دیگر به جبهه رفت. این بار به خاطر لیاقتی که در عملیات والفجر مقدماتی از خود نشان داده بود، از طرف فرمانده لشکر ۲۷، محمدابراهیم همت به سمت فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر منصوب شد و مأمور به تشکیل مجدد این گردان شد.
وی سرانجام طی عملیات آبی- خاکی خیبر، روز نهم اسفندماه ۱۳۶۲ در جزیره مجنون جنوبی به شهادت رسید و پیکرش همچنان مفقود است.
ایثارگری فرمانده گردان حبیب بن مظاهر
همچنان که در گزارش لحظهبهلحظه از رویدادهای نبرد (عملیات والفجر ۴)؛ به قلم راوی لشکر ۲۷ ثبتشده است، در ساعت شش و چهلوچهار دقیقه بامداد روز پنجشنبه، دوازدهم آبان ۱۳۶۲، عمران پستی؛ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر بهسختی مجروح شد.
علت مجروحیت فرمانده گردان حبیب، جلو نیامدن گردان سلمان فارسی در محور سمت چپ گردان حبیب، نرسیدن نیروهای گردان حضرت ابوالفضل (ع) لشکر ۳۱ عاشورا در سمت راست این گردان و همچنین مقاومت سرسختانه نیروهای دشمن در یکی از سنگرهای آتشبار دوشکا بود که شرایط را برای ادامه حضور رزمندگان گردان حبیب بر روی ارتفاع ۱۸۶۶ هرلحظه دشوارتر میکرد.
در آن لحظات سخت و نفسگیر، فرمانده گردان حبیب، مصمم شد سنگر تیربار دشمن را شخصاً منهدم کند.
عمران (عبدالله) پستی بعدها در تشریح آن واقعه گفته بود:
آن تیربار لعنتی دشمن؛ بدجوری داشت از بچههای گردان ما تلفات میگرفت. به چند نفر از بچههایی که اطرافم بودند، گفتم بروید آتش آن تیربار را خاموشکنید. آنها هم رفتند و با آر. پی. جی به سمت سنگر تیربار شلیک کردند، اما نتوانستند آن را از کار بیندازند.
بعثیها متقابلاً به سمت آن بچهها شلیک کردند که براثر همین اجرای آتش، چند نفر از آنها شهید و یا مجروح شدند. مجدداً به چند نفر دیگر گفتم، بروید. آنها هم بدون هیچ درنگی، رفتند اما آتش سنگین کالیبر دشمن، از همان ابتدا آنها را زمینگیر کرد.
شهید عمران پستی سمت راست تصویراحساس کردم این مأموریت، مأموریت سنگینی است و اجرای آن، کار بچهها نیست. شخصاً معتقدم یک فرمانده باید در چنین موقعیتهایی، خودش دستبهکار بشود. این شد که تصمیم خودم را گرفتم. بیسیم و دیگر وسایل انفرادیام را تحویل بچههای همراهم دادم و گفتم «خودم میروم.» اگر نمیرفتم، چهبسا کل عملیات گردان ما را، همان یک موضع تیربار دشمن، فلج میکرد.
چندنفری آمدند تا مانع از عزیمت من بشوند. گفتند «برادر عبدالله؛ اجازه بده ما خودمان میرویم و این تیربار را خاموش میکنیم.» گفتم: «نه؛ شما همینجا بمانید.» بعد به همراه دو نفر از بچههای ادوات خمپاره ۶۰ گردان که اسلحه هم نداشتند، آماده شدیم تا به سمت آن سنگر تیربار برویم.
اسلحه خود را به یکی از آن دو نفر دادم و یک اسلحه دیگر هم تهیه کردم و به آن دیگری دادم. بعدازآن؛ با یک قبضه آر. پی. جی به سمت پشت سنگر تیربار راه افتادیم.
تا حوالی دو، سه متری آن سنگر، بااحتیاط پیش رفتیم. از همانجا شروع کردیم به پرتاب نارنجک دستی. هفت- هشتتا نارنجک انداختیم. متقابلاً بعثیهای درون سنگر هم به سمت ما نارنجک انداختند. دوتا نارنجک اول را، یکطوری رد کردیم، اما سومین نارنجک، همراه با یک موشک آر. پی. جی، در بغل ما منفجر شد.
یکلحظه احساس کردم تمام بدنم آبکش شده، توی اون وانفسا و در حالت هوشیاری و بیهوشی، شنیدم که یکی فریاد زد «ایوای؛ برادر عبدالله شهید شد!» خود من هم احساس کردم دارم شهید میشوم، اما خیلی زود فهمیدم که نخیر؛ از این خبرها نیست.
در همان لحظات؛ بچهها آمدند تا من را از آن معرکه نجات بدهند که بعثیهای داخل آن سنگر تیربار، دوباره به سمت ما تیراندازی کردند. براثر این تیراندازی، یکی از بچههای مجروح، شهید شد. بعد هم بقیه نفرات، من را کشانکشان بردند و در پناه یکتخته سنگ بزرگی قراردادند، تا امدادگرها بیایند و زخمهایم را پانسمان کنند.
تعداد تیرها و ترکشها آنقدر زیاد بود که یکی از آنها، دست و کتفم را شکست. علاوه بر این؛ پاها، گردن و سر من هم بهشدت مجروح شده بودند.
بیسیمچیها و پیکها آمدند و گفتند «حالا چهکار کنیم؟» گفتم «همگی شما باید از همین لحظه؛ در اختیار معاونهای گردان باشید، تا وقتیکه این عملیات تمام بشود.»
سید مجتبی گنجی؛ فرمانده گروهان یکم گردان حبیب نیز، منظری دیگر بر آن واقعه گشوده است:
در یکلحظه دیدم چند تیر به کتف و ترقوه عبدالله خورده و او را نقش بر زمین کرده است. سریع با بیسیمچیام رفتم سروقت او. دیدم از نیمتنه بالایی بدن عبدالله، خون زیادی فوران میزند. خواستم کمکش کنم، گفت «سید؛ مرا رها کن و برو گروهانت را ببر بالا.» این کلمات را، هم با تحکم گفت و هم با التماس. تا خواستم توضیح بدهم، گفت «مگر من فرمانده شما نیستم؟ رهایم کنید و بروید جلو.»
منبع:
بابایی، گلعلی، کوهستان آتش، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، نشر بیستوهفت، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحات ۷۸، ۵۲۸، ۵۲۹، ۵۳۰، ۵۳۱.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی شهدا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عملیات خیبر دفاع مقدس راهيان نور شهدا حراج نقاشی فرمانده گردان حبیب سنگر تیربار احساس کردم بی سیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۴۲۷۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیام جدید القسام درباره کشته شدن دهها اسیر اسرائیلی
آفتابنیوز :
گردانهای القسام شاخه نظامی جنبش حماس در پیامی جدید اعلام کرد: «فشار نظامی منجر به کشته شدن دهها اسیر صهیونیست در دستان ما شد و بقیه اسرا را هم از جشن گرفتن عید پسح همراه با عزیزانشان محروم ساخت».
متن عربی و عبری پیام گردانهای القسام به شرح ذیل است:
الضغط العسکری أدی إلی مقتل عشرات الأسری الذین بأیدینا وحرم البقیة من الاحتفال بعید الفصح مع أعزائهم הלחץ הצבאי הוביל להרג עשרות השביויים שביידנו ומנע משאר השבויים לחגוג הפסח עם יקריהם #الوقت_ینفد #הזמן_אוזל #حکومتکم_تکذب #ממשלתים_שקרנית
این در حالی است که پیشتر نتانیاهو مدعی شده بود که تنها ادامه فشار نظامی بر حماس است که به آزادی همه اسرای اسرائیلی در غزه منجر خواهد شد!
منبع: خبرگزاری ایسنا